Wild World

welcome to my wild world

Wild World

welcome to my wild world

دلتنگی

يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۳۹ ق.ظ

دلم خیلی براش تنگ شده،یک ماهی شده ندیدمش

شرایطمون هم مثل بقیه عادی نیست که هرموقع دلم باش تنگ شد بتونم بهش زنگ بزنم 

صداشو بشنوم تا کمی از این دلتنگی کم بشه

باید صبر کنم تا هرموقع خودش میتونست حرف بزنه بهم زنگ بزنه

یک ممنوعه است.

وقتی کنارهم بودیم بیشتر موقع ها دعوا میکردیم،شاید بیشتر باهم دیگه دعوا کردیم تا خوش باشیم

ولی من الان دلم برای همون دعواها هم تنگ شده

مخصوصا برای اون موقع ها که دعوامون میشد و میدید ناراحت شدم با اینکه مقصر من بودم باز میومد از دلم درمیاورد

و هرکاری میکرد تا من بخندم

دعوا زیاد میکردیم ولی طاقت ناراحتی همدیگه رو هم نداشتیم

من باهاش کلی خاطره دارم،اونقدر خاطره هامون زیاده که الان با کوچکترین حرفی

با شنیدن یک کلمه یادش میافتم،یاد خاطره هامون میافتم و همین دوری ازش رو برای من خیلی سخت کرده

خیلی وقتها از خونه میزنم بیرون و قدم میزنم تا فکرش از سرم بره بیرون

ولی با دیدن کوچمون،با دیدن خیابونمون همه چی برام زنده میشه

ما از آجر به آجر این شهر باهم خاطره داریم...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی